کتاب ها

تغییر رفتار

کتاب ها

تغییر رفتار

رمان «آقای نوبادی» (Monsieur Nobody) نوشته‌ی فردریک تریستان

«آقای نوبادی» – فردریک تریستان

نسخه‌ی بازنویسی‌شده، کامل و روایی

در دل شهر، مردی زندگی می‌کند که هیچ گذشته‌ای ندارد. اسمش را نمی‌داند. شناسنامه‌اش جعلی‌ست. دوستانش او را «آقای نوبادی» می‌نامند؛ چون هیچ‌کس نیست، اما همیشه هست. بی‌ریشه، بی‌هویت، و در عین حال آینه‌ای‌ست برای تمام هویت‌ها. او در یک اداره‌ی دولتی کار می‌کند، جایی میان کاغذها و امضاها و اسناد بی‌روح، که هویت انسان‌ها را در فرم‌های رسمی خلاصه می‌کند.


اما آقای نوبادی برخلاف ظاهر خشک و رسمی‌اش، ذهنی دارد پُر از راز و سوال. شب‌ها، وقتی در اتاق کوچکش می‌نشیند، خاطراتی مبهم به سراغش می‌آیند: تصویر زنی در مه، صدای قطاری که نمی‌رسد، و کودکی که گریه می‌کند اما هیچ چهره‌ای ندارد. او می‌داند که باید گذشته‌ای داشته باشد، اما هیچ راهی برای رسیدن به آن نیست.


برخورد با نظام

داستان، لایه‌لایه پیش می‌رود. تریستان با زبانی سرد اما عمیق، دنیایی را ترسیم می‌کند که در آن، فردیت نابود شده و انسان‌ها تنها در حد شماره‌ها و عملکردهایشان تعریف می‌شوند. آقای نوبادی ناگهان متوجه می‌شود که درون این نظم مکانیکی، کسانی هستند که او را زیر نظر دارند. مردی با عینک تیره، زنی با کت بلند خاکستری، و رییس اداره که هیچ‌گاه مستقیم حرف نمی‌زند.


او کم‌کم کشف می‌کند که وجودش نوعی انحراف است. کسی که از سیستم عبور کرده، ولی نه به‌صورت قهرمانانه، بلکه به‌صورت منفعلانه؛ چون هیچ‌کس نیست، کسی متوجه‌اش نمی‌شود. و همین بی‌هویتی، او را خطرناک کرده.


بحران درون

در میانه‌ی داستان، آقای نوبادی عاشق می‌شود. زنی مرموز به نام «النا» وارد زندگی‌اش می‌شود. النا، خودش هم یک ناپدید است. با گذشته‌ای ناشناخته، مانند او، اما با نیرویی که می‌خواهد گذشته را بازسازی کند. رابطه‌شان پر از سکوت است. گاهی کلمات‌شان شبیه رمزی‌ست که برای کسی دیگر نوشته شده.


در این رابطه، آقای نوبادی برای اولین‌بار دچار تناقض درونی می‌شود: آیا می‌خواهد کسی باشد؟ آیا حاضراست درد گذشته‌اش را دوباره لمس کند؟ یا ترجیح می‌دهد در خلأ امن گمنامی باقی بماند؟


سقوط و رهایی

نزدیک به پایان، سیستم سرانجام تصمیم می‌گیرد که او را حذف کند. نه با زور، بلکه با ثبتش. برای نابود کردن یک «نوبادی»، باید او را «کسی» کرد. به او شناسنامه می‌دهند، پرونده می‌سازند، و گذشته‌ای دروغین برایش می‌تراشند. اما این شناسایی مصنوعی، برای نوبادی، شکنجه‌ای‌ست بدتر از محو شدن.


در واپسین فصل، او تصمیم می‌گیرد که خود را از تمام آنچه به او داده‌اند، خلاص کند. مدارک را می‌سوزاند، از شهر می‌گریزد، و در ایستگاه قطاری که شاید فقط در ذهنش وجود دارد، ناپدید می‌شود. نه مرگ، بلکه نوعی بازگشت به بی‌هویتی نخستین.


برداشت نهایی

«آقای نوبادی» اثری‌ست درباره‌ی فرد در جهانی بی‌چهره، درباره‌ی معنا در بی‌معنایی، و درباره‌ی مقاومت بی‌صدا در برابر نظامی که می‌خواهد همه را در قالب فرو ببرد. این رمان، خواننده را به چالشی فلسفی دعوت می‌کند: آیا ما همان چیزی هستیم که دیگران تعریف می‌کنند؟ اگر همه‌چیز حذف شود، آیا هنوز «من»ی باقی می‌ماند؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد